منم میخاااااام کمک کنم.(حیاط بابابزرگی)
فصل انارچینی درتالش
شکارلحظه ها ...
آرنیکای من امروز واس اولین بارخودت رفتی بالای مبل ومت آدمای بزرگ لم دادی روش وازاونجا که عشق پیام بازرگانی هستی باخیال راحت نشستی وشروع کردی به نیگا کردن.منم حیفم اومد عکس نگیرم ازت،باتوجه به اینکه تووروجک اصن نمیذاری یه دل سیر ازت عکس بگیریم ...
نویسنده :
مامان آرنیکا
20:15
پوشیدن دمپایی برای اولین بار وبازی درحیاط بابابزرگی(مرداد1393)
یک سالگی....
سرمای هوا،مامانی رومجبوربه چه کارایی نکرد......
آرنیکا درپنبه پشته(10/5/93)
آرنیکا در12ماهگی
دخترکم خیلی وقت به وبلاگت سرنمیزنم ومطلبی نمی نویسم چون تو،وروجک تموم وقت ،منو مشغول خودت کردی نمیذاری جم بخورم.وقتی هم میشنم پای سیستم اینقد باهاش ور میری که ازنشستنم پشیمون میشم،الان هم خانم خانما خاب تشریف دارن بااینکه خیلی خسته ام خاستم یمقدارازخاطرات قشنگتوبنویسم .ازوقتی که شروع کردی به راه رفتن (از5خرداد با اون پاهای کوچولوت شروع کردی قدم برداشتن یعنی ازده ماهگی)دیگه فرصت هرکاری رو ازم گرفتی چون اینقد اینطرف واونطرف میری همش باید دنبالت باشم کاردست خودت ندی.ازدلبریات هم چی بگم خیلی زود شروع کردی به کلمه گفتن یعنی ازاوایل 11ماهگی.پدرجون خوب میشناسی ورابطه ات باهاش خوبه وچون خیلی باهات بازی میکنه.دخترکم خیلی خیلی بامزه ش...
نویسنده :
مامان آرنیکا
1:27