آرنیکا باتکیه دادن بجایی وامیسه.
فرشته نازم توامروزنه ماه وبیست روزته،تقریبا ازپونزده فروردین میتونی با تکیه دادن بجایی سرپا وایسی .وقتی با اون دستای کوچولوت تلاش میکنی جایی روبگیری،وقتی بعد هرایستادن کلی ذوق میکنی،وقتی تابهت میگیم دس دسی تندتندشروع میکنی به دست زدن،وقتی خانم کوچولوهای برنامه مولفیکس میبینی ذوق زده بطرفشون میری وخودتو تکون میدی،واااااااای نمیدونی چه دلی ازمامیبری،اکه روزی هزاران بارخدارو بخاطروجودنازنینت شکرکنم بازم کمه.خداااااااااایا عاشششششقتم ...
نویسنده :
مامان آرنیکا
11:20
عکسایی ازدوماهگی وچهارماهگی نازنین دخترم.
نه ماهگی ات مباااااااارک دخترنازم.24فروردین
عشق مامانی وبابایی امروزواس اولین بارخودش بتنهایی نشست.23فروردین
بدون عنوان
آرنیکا جون مامانی توامروزهفت ماه وبیست وشش روزته،گل ناز مامان بنا به دلایلی من نتونستم وبلاگتو زودراه بندازم ولی حالا که جوجوی مامانی وب داره قول میدم زودزود بیام وخاطراتتوبنویسم البته اگه خانووم خانوما اجازه بدن چون عشقم خیلی مامانی هستی نمیذاری تکون بخورم ت وباکدام الفبا آغاز شدی پاره تنم،به نگاه معصومت قسم چشمانت را بوسه باران میکنم ، نگاه کن دست کوچکت در دستان ماست زیبای کوچک مانترس از هیچ چیز نترس قلب ما وذره ذره وجودمان ازان آرامش توست ببین من میم هستم وآن سرو بلند ب وتوآهنگی هستی که نت نواختن مایی ...
نویسنده :
مامان آرنیکا
21:09
اولین سیزده بدر من در ساحل گیسوم ،سیزده همگی بدرررر
عروسی عمه جون،(اولین عروسی که بعدبدنیا اومدنم رفتم)7فروردین 1393
اینم عکس ده روزگی آرنیکا کوچولو
بدون عنوان
سلام به همه نی نی کوچواوها و ادم بزرگا من آرنیکا هستم و این هم وبلاگ شخصی من است. چون هنوز مدرسه نرفتم، مدیریت وبلاگ خودم رو دادم به مامانم. حالا امروز هم مهمون داریم بیشتر از این نمی تونم چیزی بنویسم فقط یک عکس براتون می ذارم که ببینید. بعدا با شما بیشتر صحبت می کنم. ...
نویسنده :
مامان آرنیکا
14:18